معرفی الموت،روستای وناش و کینه خاز

معرفی الموت و روستای وناش و همچنین خلاصه عملکرد و فعالیت های ده ساله شورای اسلامی روستای وناش از توابع بخش رودبار الموت

معرفی الموت،روستای وناش و کینه خاز

معرفی الموت و روستای وناش و همچنین خلاصه عملکرد و فعالیت های ده ساله شورای اسلامی روستای وناش از توابع بخش رودبار الموت

آشنایی با الموت

الموت یکی از بخشهای کوهستانی شمال قزوین که از شمال شرق به مازندران و از جنوب و جنوب شرقی به طالقان و از مشرق به 

گردنه شیربشم و از مغرب به رودبار یا چهار ناحیه محدود است .

با توجه به آمارگیری سال 1385 تعداد 80 روستا با جمعیتی حدود 1۳۰۰۰ نفر و با تعداد 4500 خانوار می باشد و مرکز الموت از دو بخش معلم کلایه و رودبار که دارای بخشداری و اکثر مردم ایران و جهان الموت را به خوبی می شناسند و با نام حسن صباح آشنایی دارند . منطقه ای را که آشیانه عقاب می نامند در قدیم زندان و تبعیدگاه فرماندهان و بزرگانی که از پادشاهان تمرد می کردند بود در سال 483 قمری به دست حسن صباح فتح گردید.بخشی از دیوارهای قلعه الموتچشم انداز هیر، یکی از زیبا ترین و مشهورترین روستاهای الموت، در زمستان الموت. مینیاتور قرن ۱۵ میلادی

چشم اندازی از دور به وناشچشم اندازی از دور به وناشچشم اندازی به سیلی سراچشم اندازی به سیلی سرا


 

 

منطقه بزرگ الموت در تقسیمات جغرافیایی کشوری اخیر ایران به دو منطقه الموت شرقی و الموت غربی تقسیم شده‌است. رودبارالموت شامل دو بخش می‌شود که عبارت‌اند از:

رودبار الموت شرقی از شمال به دهستان‌های دو هزار و سه هزار تنکابن، از شرق به قله شاه البرز و طالقان، از جنوب شرقی به طالقان، از جنوب به آبیک و از غرب به رودبار الموت غربی محدود می‌شود. رودبار الموت غربی نیز از شمال به مرز استانهای مازندران و گیلان از شرق به الموت شرقی و از جنوب به شهر قزوین محدود می شود.

این منطقه چنانچه حمدالله مستوفی در نزهةالقلوب نوشته تا قرن هفتم هجری با عنوان رودبار معرفی می‌شد تا این که با آمدن حسن صباح به آن جا و رواج فرقه اسماعیلیه و فعالیت خداوندان الموت، نوشته شد رودبارالموت و خوانده شد الموت.

الموت کلمه‌ای است مرکب از دو واژه «آله» و «اموت». نویسنده برهان قاطع این کلمه را به فتح الف و لام بر وزن «جبروت» می‌داند و می‌نویسد:

«نام قلعه‌ای است مشهور که مابین قزوین و گیلان واقع است و آن را به سبب ارتفاعی که دارد آله آموت گفتندی یعنی عقاب آشیان چه «اله» عقاب و «آموت» آشیان باشد.»

برخی نیز آموت را چنانچه در گویش تاتی مردم الموت وجود دارد، به معنای آموخت گرفته‌اند و از آن به این تعریف رسیده‌اند: عقاب دست آموز.

عده‌ای هم اشاره به این می‌کنند که بن مایه کلمه الموت، ارموت، ارمود، امروت، اربو و امبرود (نوعی گلابی) است و از آنجا که در گویش تاتی گاهی «ر» به «ل» تبدیل می‌شود مثل «برگ» (بلگ)، پس الموت همان ارموت است که «ر» به «ل» تبدیل شده‌است. محققان بر این نکته متفق القولند که الموت نام مصطلح منطقه کوهستانی شمال قزوین و جایی است که خداوندان الموت، قلعه‌های تاریخی این منطقه را مقر و پایگاه تبلیغ آیین اسماعیلیه قرار داده بودند. این منطقه در طول تاریخ از «رودبار» به «رودبار و الموت» تغییر کلمه پیدا کرده‌است، پس از مدتی «رودبار الموت» به بخشی گفته شد که قلعه حسن صباح (در گازرخان) در آن قرار دارد و «رودبار محمدزمان خانی» یا «خشکه رودبار» به منطقه‌ای که قلعه لمسر (لمبه سر یا لمه در یا لمبسر) در آن جاست اما در آخرین تقسیمات کشوری منطقه ای که قلعه ی گازرخان (قلعه نظامی حسن صباح) در آن است رودبار الموت شرقی و منطقه ای که قلعه لمبسر (قلعه سیاسی و زندان حسن صباح) در آن است رودبار الموت غربی خوانده می شود. [۳]

بنابر سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت بخش رودبار الموت قزوین در سال ۱۳۸۵ برابر با ۱۲۸۸۶ نفر بوده‌است [۲].

منطقه اَلَموت خود متشکل از دو قسمت رودبار الموت غربی و رودبار الموت شرقی در رشته‌کوه‌های البرز، واقع در شمال شرقی یکی از بخش‌های شهرستان قزوین در استان قزوین، جنوب مازندران و گیلان، باختر طالقان و خاور رودبار زیتون قرار دارد.[۱]

 

منطقه بزرگ رودبار و الموت در تقسیمات جغرافیایی کشوری اخیر ایران به دو منطقه رودبار الموت (شرقی) و رودبار شهرستان (غربی) تقسیم شده است. رودبارالموت شرقی شامل سه دهستان می‌شود که عبارت‌اند از:
الموت پایین به مرکزیت روستای زوارک
الموت بالا به مرکزیت روستای مینودشت (شترخان)
معلم کلایه به مرکزیت معلم کلایه
رودبارالموت از شمال به دهستان‌های دو هزار و سه هزار تنکابن، از شرق به قله شاه البرز و طالقان، از جنوب شرقی به طالقان، از جنوب به آبیک و از غرب به دهستان رودبار محمدزمان خانی محدود می‌شود.
مرکز این منطقه معلم‌کلایه است و قلعه الموت (مقر حسن صباح در ۵۰۰ متری روستای گازرخان) ، قلعه تاریخی عین‌السلطنه (در روستای زوارک) ، روستای بالاروچ (زادگاه کل احمد، ضد قهرمان داستان عزیز و نگار) ، روستای پیچ بن (مرتفع ترین منطقه رودبارالموت و برخوردار از جاذبه های گردشگری و کوهنوردی) ، روستای ورک (به کسر واو و سکون راء و کاف، زادگاه شیردل شاعر) ، روستای کشکدشت (زادگاه مرتضی محمودی- مردی که به گفته مرد جهانگرد روسی فکر نکنم کسی در الموت باشد و نان سفره او را نخورده باشد) روستای کلان (زادگاه جلال بیگ و ولی خان خواجوی) در آن قرار دارد.بخش الموت غربی:تقسیمات کشوری:بخش الموت غربی به اشتباه تا قبل از سال ۱۳۸۹ به رودبار شهرستان شناخته می شد در حالیکه این بخش از قسمتهای مهم منطقه تاریخی و توریستی الموت می باشد. شهر رازمیان تا پیش از سال ۱۳۸۰ به عنوان روستا شناخته می شد اما اکنون مرکز بخش الموت غربی است.رازمیان شهری است در بخش رودبار شهرستان در شهرستان قزوین استان قزوین ایران. از همسایگان رازمیان می‌توان به بهرام آباد و شهرستان‌های علیا و سفلی اشاره نمود.

نام سرزمین الموت را در آثار هنرمندان مختلف از سراسر جهان می توان دید. به عبارت دیگر الموت در آن سوی مرزها شناخته شده تر از داخل ایران است.

چند نمونه از آثار هنری در رابطه با الموت:

۱- رمانی به اسم الموت در سال ۱۹۳۸ توسط نویسنده اسلوونیایی ولادیمیر بارتول به رشته تحریر درآمده است. این رمان به عنوان مشهورترین محصول ادبیات اسلوونی شناخته می شود.

۲- نویسنده آمریکایی جودیت تار مجموعه رمانهایی را با موضوعیت الموت به رشته تحریر درآورده است.

۳- الموت شهر پرنسس تامینا در فیلم شاهزاده ایران: ماسه‌های زمان معرفی شده است. البته مجموعه فیلم های شاهزاده ایران سند تاریخی ندارند و بیشتر بر اساس افسانه های محلی الموت ساخته شده اند.[۴]

گردآورنده:(بهروز رمضانی وناشی)نظرات و پیشنهادات خود را به شماره09125634862)پیامک نمایید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد